خیال خیس



حرف دل

مشکل، بی پولی نیست خودِ پوله!

چقدر پول می دهی تا بگویم علم بهتر است یا ثروت؟

سطح آدم ها به بلندی سقف شان است نه کف.

شمال شهر و جنوب شهرتنها در کف تفاوت دارد نه سقف.

مادربزرگم وقتی هفت نفر دور یک سفره می نشستیم

می گفت: مرغی و حلقی، نه مرغی و خلقی!!

و می دانست پول هم قیمتی دارد  نباید به هر قیمت آن را خرید.

فقیر واقعی کسی است که نمی داند فقیر است....

شنبه 30 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

نیمه گمشده

کودکی ام

واگنی بود

که

از قطار

برید

و من همچنان

منتظر رسیدن قطار...

شنبه 30 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

سیگار

نمی دونم چه مرگم شده

امروز

پاکتی سیگار خریدم

هر نخ تا نیمه

هر نخ با دو بوسه

شاید هم سه یا چهار بوسه

بعد

می شکستم در جاسیگاری

در تابوت شیشه ایی

نمی دانم

 عیب از من است یا سیگار!!

شنبه 30 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

تب

تب کرده ام امشب

گلویم می سوزد و می سازد

سرفه های پی در پی و خشک

جا سیگاری و کوهی از ته سیگار های بی جان

اتاق خالی و هجوم خاطره ها

عرقی سرد و سر درد ها

کجای این کابوس واقعیت بود؟

شکستی

اما آیا

این همه حقم بود؟؟؟

جمعه 29 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

تا صبح

تا صبح، زیر این آسمان

قدم زدن دارد

تا صبح، زیر این باران

چتر نمی خواهد

تا صبح، کور سوی این شهر

مهتابی نمی خواهد

تا صبح، این تن تب دارم

آغوش نمی خواهد

من

به این دل تنگی

اعتیاد دارم...

جمعه 29 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

ترس

این هوا گرگ و میش من است

از روشنایی کامل بیزارم

میدانی

آخر

من

به شبانه های تو خو گرفته ام

هوا که نورانی باشد

می ترسم

از همه موجودات دو پا می ترسم

من

حتی از خودم و سایه خودم می ترسم....

چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

حبس

چشمهایم در حبس

که کسی جز تو نبینند به خود

دستهایم در حبس

که نگیرند دو دستی که می آیند به سویم

تا بگویند سلام

پاهایم در حبس

که در آن خانه ی متروکه که مردی با عشق

همچنان منتظر است نروند

لبهایم در حبس تا در آغوش نگیرد لب مردی را

که به عمق نگهم می نگرد

خواب هایم در حبس

که در اندیشه ی آشفته ی یک عاشق تنها نرود

تو ولی

 آزادی تا دلت می خواهد

آزادی همه فکرت

روحت، جسمت

آزاد باشد اما

تو ضرر خواهی کرد

من که در حبسم آزادم

چون تو را تنها دارم

تو که آزادی در حبسی

چون نفهمیدی که

من را داری...

چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

کنترل نیازها

 نه که نداشتم ... داشتم...

یکی از آن خوب هایش را

کوچک ولی گران

اما پرتش کردم از پنجره

بیرون

نه که نبود، بود

برایم کلی نوشته بود

اما جوابش سکوت بود...

بی محلی...

نه که تلفن نمی زد،می زد

پشت سر هم

اما گوشی همراهم خاموش بود...

تمرین خوبی است

کنترل نیازها!

چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

دنیای من

دنیای من کره ای خاکی

که با افتادن سیبی از شاخه ی درختی

کشف شد نیست!

دنیای من چشمهایی است که وقتی خیره می شوی به آن

تو را یکبارگی بغل می گیرد

و می بردت

یک جای دنج و گرم

دیگر مرز بین خواب و بیداری را نمی فهمی

مرز بین مستی و هوشیاری را!

فقط رنگهای سیاه و سفید و قهوه ای می بینی

و برقی که چشمهایت را نمی زند...

چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

for h.kh

 ساعتها نشسته بودم کنار پنجره

و زندگی تو را نگاه می کردم

از دور

و قدم هایت را می دیدم که با زمین فاصله ای کوتاه داشت

فاصله ای که دیده نمی شد

مگر از پنجره ای که من پشت آن نشسته بودم

فاصله ای که ثابت می کرد:

تو یک فرشته ای....

چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

سیگار

سیگار بعدی را روشن میکنم

کامی از لبش میگیرم

بجای لبهایی که چندی است نبوسیده ام

انگشتانم بوی تند سیگار میگیرند

همان انگشتانی که همچو باد

جنگل موهای تورا نوازش میکردند

دیگر این اندام سوزان تو نیست که مرا احاطه کرده

دود سیگار است و بس…

سیگارم که به آخر میرسد

لبم را میسوزاند مانند بوسه ای

که تو هنگام خداحافظی به آن تقدیم کردی …

سه شنبه 26 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

آرزوی بر باد رفته

پشت مورچه ها را

شکسته است

برگی که بر آن

آرزوهایم بود...!!!

سه شنبه 26 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

التماس

الفبای خواهش را بلد نیستم

تو به من فقط التماس کردن را آموختی

نه فقط امروز

نه فردا

همیشه التماس می کنم

هر وقت خواستی بروی

فقط همین کار را می کنم

فقط التماس می کنم

نرو...

 

سه شنبه 26 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

کم تحملم

روزها در من خلاصه می شود

با قرص های افسردگی

با پاکتی سیگار

وقت بیداری دائم ناخن می کشند بر روحم

سائیده می شود دلم

تکه پاره می شود

طاقتم طاق می شود

من

من

من کم تحملم...

دردهایم را خواب می کنم همیشه!!!

سه شنبه 26 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

لب

اینجا همه چیز عالی است،

نه من دل تنگم

نه خانه

فقط گاهی

فنجان قهوه

برای چشیدن طعم لبانت بهانه میگیرد...

سه شنبه 26 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

صدا خفه کن

بالش از من شکایت می کند

نیمه های شب وقتی که قلبم درد می گیرد

می گریم

آرام و بی صدا

عادت کرده ام

صدا خفه کن بزنم...!!!

 

دو شنبه 25 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

یخ

وقتی هوا سرد می شود

هوای دلم تنگ می شود

نفس کم می آورم

آرام آرام

جان می دهم...

دو شنبه 26 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

ورق سپید

 روزها پشت سر هم

می آیند و می روند

مانند

کاغذ سپیدی که نانوشته ورق می خورد

و من

به انتهای این دفتر نا نوشته رسیده ام...

دو شنبه 25 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

شهر خاموش

من از باران این شهر نفرت دارم

تا اندازه ای که وقتی می بارد

دلم می خواهد

فریاد بزنم

زانو بزنم و التماس کنم

بگویم بس است

نبار باران....

 

دو شنبه 25 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

خیمه شب بازی

او یک عروسک بود

فقط یک عروسک

مرا بازی داد

حرفهایم را شنید ولی هرگز  احساسم  را درک نکرد

عروسک کنارم نماند

چون من بازی را بلد نبودم

و باختم

او رفت تا با دیگری بازی کند...

 

دو شنبه 25 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

دل تنگ

 به اندازه ي تمام نفسهایی که بی من کشیده اي

دلم برایت تنگ شده است!

دو شنبه 25 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

بوی مردن

پرسید

عطر تنت چیست؟

گفتم

بوی کافور،،،،

عطر یاس...

یک شنبه 24 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

بلاتکلیف

تنها باشی

روز تعطیل باشد

غروب باشد

برف هم باریده باشد

احساس میکنی

بلاتکلیف ترین آدم دنیا هستی...!!

شنبه 23 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

ساعت

دق مرگِ

دست دستِ عقربه هام

نمی گذرند...

مرا به پایان نمی رسانند...

نمی دانند درد مرا

بی خیال لجبازی هایشان نیستند...

شنبه 23 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

سنگینی نگاه

چه هراسی

وقتی نگاهت

بر چشمانم سنگینی می کرد

این قدر پتک لازم نیست

جمجمه ام طاقت این همه را ندارد..

من هیچ

به فکر دستانت باش!!!

شنبه 23 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

...

جنین تنهایی من

زمانی رشد کرد که پیش رویت

گم کردم دست و پایم را

حالا تو نیستی...

و من

هنوز در کوچه ها

دنبال دست و پایم می گردم..

شنبه 23 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

جاده

ای رهگذر

مسموم است هوایم

کام نگیر

ریه هایت می شود

جاده تنهایی ممتد....

شنبه 23 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

رفیق

آرام باش

مداد نوک تیز زود می شکند

رفیق...

این مردم با تو نیستند

مراقب بوسه هایشان باش

که در دهان رتیل می پرورانند..

سه شنبه 19 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

بازیچه

کاسه آب در دستم

خیره به بازی آب با یخ

بیچاره یخ

نمی داند بازی آب با او

بهانه ای است برای آب کردنش...

سه شنبه 19 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

تخته سیه

در کودکی با دست خیس

بر روی تخته سیاه نقاشی می کردم

بزرگ که شدم صفحه سیاه ساعت

نقاشی روی مچم شد

به دنبال کسی بودم که نمی دانستمش

ولی امروز می دانمت

و می دانم

که بین ماندن و رفتن مانده ای.

پس وقت رفتن

کفش های سیاهت را نپوش

می ترسم

بهمن تقویمم

فرو ریزد باز روی سرم...

سه شنبه 19 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

...

 پرنده کوچک دلم

چرا اینقدر بلند پرواز می کنی

قدری آرام باش

ببین گوشه نشینی ام را!!

مگر نمی بینی بالای سرمان

سقف را...

سه شنبه 19 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

من، نیمکت و ...

یادم می آید نیمه های شب

من و تو

روی نیمکت خالی، زیر درخت تنها

لب باز کردی و

گفتی از عشق و ماندن...

لبانت گفتند که همیشه و همیشه می مانی

و می مانی...

خواستی من بگویم ماندن را!

اما سکوت کردم

می دانستم که بازی لبانت دروغیست

سالها می گذرد و امشب

من ودرخت و نیمکت

با هم هستیم

گویی آنها از ماندن با من سخن می گفتند

و تو

فقط لب می زدی...

سه شنبه 19 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

اشتباه

گفتند آمد!

گمان کردم تو را می گویند

اما باز اشتباه کردم

اگر بازگردم به کودکی

قطعاً تو هم باز می گردی

به کوچه بچگی...

یادت هست؟

روزی که رفتی

پشت سرت باران بارید

از چشمان من!

تا زود بیایی

اما هرگز...

 

سه شنبه 19 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

این آسمان خجالت نمی کشد؟؟

با این همه سن و سال

تا دلش می گیرد

مثل بچه ها می نشیند

و های های گریه می کند...!!!

 

سه شنبه 19 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

صحنه زندگی

تماشا کن

روی صحنه کسی است که فریاد می زند

صحنه را روی سرش می گذارد...

و من چشمم به لب تو دوخته شده!

متوجه نمی شوی؟

سرت لای کتاب هایت است!

آنقدر سردی

که در جمجمه ات برف می آید...

دیگر نیا

چشم دیدنت را ندارم...!!!

 

سه شنبه 19 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

دوست خوب

برای من و ادامه زندگی بی روح من

چیز خاصی لازم نیست

اتاقی کوچک و تاریک

چند کتاب

سازم

و مقداری طناب

و مهم تر

یک دوست خوبِ خوبِ خوب

که از زیر پای من

چهار پایه را بکشد....

و این تازه آغاز راه من است....

سه شنبه 19 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

سیب

نه حیوانم، نه شیطان

نه فرشته و

نه خدایم...

فقط حوا گونه می اندیشم

به خاطر یك سیب تا كجا باید تاوان پس دهم...؟

 

سه شنبه 19 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

زن...

همیشه این سوال ذهن مرا در بر میگیرد :

که چـــرا ؟

اعتماد نگاه دیگران به تن ِزن ختم می شود ؟ !

مگر زن خلاصه شده در همین یک بدن ؟ !

کاش او را برای مهربانی قلبش می خواستــــی

نـــه آنکه فقط شب را با تو به سر کنـــد !!!

تو !

تمام قلب این زن را تسخیــر کردی ...

ولی فقط پیچ و تاب تنش زیباست ؟؟؟

چــرا لبخنـــدش را نمی بینــی

که از سردی ِ نگاهت بر روی لبانـــش یــــخ زده؟؟؟

سه شنبه 19 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

خون بهار

شامگاهان که هوا رو به خنکی می رود

گرما را از دست من بنوش

در دست من خون بهار جاری است

دستم را، بازوی سپیدم را بگیر

دلتنگی شانه های خیسم را بگیر

چه شگفت می بود!

اگر تنها یک شب

شبی چون امشب

سنگینی سر تو را بر سینه ام حس می کردم!!

سه شنبه 19 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

بازیگر

وقتی دستامو گرفت

چشماشو بست و بلند گفت

"دوستت دارم"

نفهمیدم اون

بازیگر خوبیه و من

روی صحنه تئاترم!!!

سه شنبه 19 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

تخت بی خواب

این اتاق...

این عکس ها...

این پاکت های خالی سیگار

این تخت خواب یک نفره بی خواب..

میدانند که سالهاست بی روحم

و تن را عذاب می دهم

به تلافی تمام سالهای تلخ فرسودن با تو...

 

یک شنبه 17 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

اتاق

کاش برای آمدنت روزها را نمی شمردم

و با قلمم

چوب خط های روزهای نبودنت را نمی زدم

بر پیکر نیمه جان اتاقم

که امروز

من باشم و

سایه خاطره ای از تو

و اتاقی سیاه...

یک شنبه 17 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

هضم تلخ

دلی که خال است از تو

نه می توانی تکه ای از آن باشی

نه تکه تکه اش کنی

که انقدر خالی از توست

که خاطرات کوتاه تلخت را هم بالا می آورد...

و تو

حالا که هضم نمی شوی در ذهنم

بالا می آورمت تکه ناجورِ دل!!

احساسم نفس تازه می کند

کاش پیش از اینها به گذشته دور می فرستادم

تکه بی ارزش دل را...

یک شنبه 17 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

کوچه خالی شلوغ

روزی ک دستانت را گرفتم

در کوچه خالی و شلوغ

ئستانم حس کرد که دنیا را گرفته است...

ولی افسوس دروغ بود حس دستانت

و حالا من تنها

دنیایم را می سپارم

به دست عابران...

یک شنبه 17 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

زندگی

آری

زندگی شاید همین باشد

یک فریب ساده و کوچک

از کسی که تو

دنیا را جز با او و برای او

نمی خواهی...

آری زندگی همین است...

یک شنبه 17 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

آغوش

میمیرم

وقتی تو در آغوشمی!!

نه از لذت،

از ترس جا شدنت

در آغوش دیگری...

 

شنبه 16 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

شب و سر درد

هر شب تا خواب می خواهد

خودش جا کند در چشمانم

به سراغم می آیی و در سرم می نشینی

شاید تو تنها برایم می مانی

اس سر درد های مکرر شبانه...

شنبه 16 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

زن...

این زن هرزه نیست...

خودم را می‌گویم،...

زن امروز را می‌گویم...

این زن شاید جرمش این است

كه هنوز بند اساطیر آدم وحوا و آن درخت ممنوعه خیالی،

دست و پایش را بسته است.

این زن چند ثانیه بعد از آدم آفریده شده

و همین چند ثانیه دیر آمدن

و همین تفاوت بین جنس گل این و خاك آن،

و همین بلندی گیسوان و ظرافت اندام

، باعث این همه تبعیض شده است.

شنبه 16 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

...

این شبها

زیر و رو می کنم اتاقم را..

به دنبال جایی برای مردن

اما جایی ندارد دیگر

از بس پر کرده حجمش را

اندوه تنهای من....

جمعه 16 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

گذر ثانیه ها

می خواهم در خودش بمیرم

تا

یک ساعتش را خراب کنم

اصلا......به خواب بفرستم

خودم را

ساعت را

افسوس

ساعت خوش قول و من همچنان بیدار...

جمعه 15 دی 1391برچسب:,

  توسط خیال  |
 

 



زندگی در حال بارگیری است ، لطفا صبر کنید ... سرعت خوشبختی بسیار کم است ... تا زندگی ات لود شود ... عمرت تمام شده ... !!
www.atash_khamosh18@yahoo.com


 

 

 هی تو!
 بیهوده زیستن
 من
 لیلی!!
 سهم من از تو
 تشکر از علی و مریم عزیز
 ....
 زن
 خدایا
 مرده شور
 دچار........عاشق
 ...
 گمشده
 دل تنگی
 رقیب یا رفیق...
 قضاوت
 تفاهم در زندگی مشترک
 کل تاریخ در سه سوت
 ...
 رقاصه درد
 قطار، تو، راه...
 گوش کن!
 فنجان خالی
 من
 احساس پوچ
 چون می گذرد غمی نیست
 منتظر
 بد قول
 بی تو
 ...
 به سلامت
 داستان من
 من...
 حرف دل
 فروغ فرخزاد
 سخنن زیبا
 برای تو
 ولنتاین مبارک
 حسودم
 دید دو چشمان چنان جنگل تو....
 هی تو
 بدون عنوان
 خواستن و نخواستن
 یادتو
 نقل قول
 پشت پنجره

 

ارديبهشت 1392
فروردين 1392
اسفند 1391
بهمن 1391
دی 1391
آذر 1391

 

خیال

 


خونه
اقیانوس اشک
تنهای شیطون
دختران حوا
تنها ترین تنها
بدون شرح
شب پاییزی
ایسان
ایستگاه به ایستگاه قلبم
برای خندیدن و چند لحظه دوری از غم ها
فارغ از عشق
بزرگترین مرکز دانلود فارسی
تنهای اول
کلاغ چوخون
یه دنیا مطالب و موضوعات جذاب و دیدنی
مخروبه ی رویا..
نه واسه کسی واسه دلم
فیسبوک آبی
روزگار تلخ
سرزمین احساس
شیدایی
لحظه ای مکث نما
جالب انگیز
عشقولانه های ادی و مری ژون
دکلمه ها
تجارت اقتصادی فناوری کشاورزی
تقدیم به اونکه تنهام گذاشت.
خیالی نیست
کارناوال زندگی
برای پروانه شدن پیله دستان تو کافیست...
بارن عشق
رز مشکی
++++باران++++
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

 

عروس
حمل و ترخیص خرده بار از چین
حمل و ترخیص چین
جلو پنجره اسپرت
الوقلیون
پرده اسکرین

 

RSS 2.0

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 24
بازدید هفته : 64
بازدید ماه : 98
بازدید کل : 96532
تعداد مطالب : 248
تعداد نظرات : 207
تعداد آنلاین : 1


کدهای جاوا اسکریپت

خرید ساعت سواچ خرید ساعت سواچ مردانه و زنانه به قیمت 10000 تومان خرید عینک ویفری خرید عینک ویفری اصل طلایی و نقره ای به قیمت 10000 تومان خرید گن لاغری مردانه خرید گن لاغری مردانه مخصوص آقایان به قیمت ارزان خرید الکترو اسموک خرید دستگاه ترک سیگار الکترو اسموک اصل خرید ساعت کاسیو خرید ساعت کاسیو مدل روز دنیا به قیمت 29500 تومان خرید ساعت ck خرید ساعت Ck ارزان زنانه و مردانه
دریافت همین آهنگ